☆☆برای تو کوچووووووولوی من☆☆

پام باز خون افتاد...

پاشنه پام زخم شده-کفش گرفته اش-چند روزى ميشه زخمه...امروز باز خون افتاد،خيلى سووووووز ميزنه مامانى... وااااااى درد داره...نميدونم چکار کنم تا خوب شه...   بابايى بيدار شد و رفته دانشگاه،ميگه زبان پرسيده،من چکار کنم درس 1 رو خوندم،درس 2 رو پرسيده... عزيزم منم استرس گرفتم واسش،بايد آرومش کنم مامانى... بهش ميگم آيه الکرسى بخون...واسش فرستادمش تا بخونش تا آروم شه... خدا کنه ازشون درس نپرسه. استرس دارم مامانى. بووس بووس بووس. ساعت 9:50 بعدا نوشت: مامانی از بابایی درس پرسیدن،بمیرم براش میگه شانس ندارم،بغض گلم رو گرفت... ولی از 4 نمره 3 گرفته... بابات زرنگه مامانی... اقتصاد کلان هم از من بیشتر برد. البته 0.5 بخاطر ...
1 آبان 1393

صبح آقایی و نی نی بخیر

سلام:آقایی بابت دیشب معذرت میخوام،منتظرت بودم نمیدونم چطور خوابم برد.امروز کلاس داری؟زبان؟آره؟موفق باشی گلم مواظب خودت باش،دوستت داااااااارم. نی نی جووووونم سلام صبح بخیر،بابات هنوز خوابه،بهش زنگ زدم بیدار نشد،الآن برم دوباره بهش زنگ بزنم،نگرانشم میترسم جا بمونه از کلاس،فعلا خودا نیگدال مامانی. ساعت:07:35
1 آبان 1393